(انتخابات)نه خیری از اصول نه اصطلاحینبردیم این دو چند سال شد تباهیچطو این احمدک یاوه دَرَک شد؟که مغز تو سرم هم رگ به رگ شد!دلاری صد تومن ای داد بیدادعجب شیر حلالی مادرش دادکه القصه کنم کوتاه گفتارندی رای بی کسی هست بیساربرای مردم جیرفت بدبختبده رای که هلیلت گَرده بر تخت.شاعر: اسماعیل سالاری تخلص:شَمیلیبرچسبها: اسماعیل سالاری , شاعر , شعر انتخابات , هلیل بخوانید, ...ادامه مطلب
(شعر طنز همت(پیر نه، اما این سَرم هی باد خالی می کندمثل کبک این کله را در برف پنهان می کندهمتم اصلا کجا بود ساز غزل گیرد به دست!چون به بیرون آیدم،آن دَم جَفَنگ خوانی کند.با کسب اجازه از #استاد_شهریاراسماعیل سالاریبرچسبها: شعر طنز , شعر , همت , تلاش بخوانید, ...ادامه مطلب
بی گدار من بی گدار به آب زدم و از من مپرس چرا؟! من حاله ایی زرخ ماه تو دیده ام... شعر_سالار, ...ادامه مطلب
فدای بیبیک ذیل دو چشمتمو ندر سرمه نیل دو چشمتاگوم خیشت هما وختی اگرویهلاکم بی مونچیل دو چشمتشاعر فرهیخته: محمد بخشی >برچسبها: خبر جیرفت, محمد بخشی, شعر, اخبار جیرفت بخوانید, ...ادامه مطلب
شعر_محلی در وصف سیل رودباراگونی دک دمیلی یاو برده خیارون سبیلی یاو برده کریم آوا و برجک تا دگاریدو بال کش هلیلی یاو بردهبرس کاکا به داد شهر روبارجل جاو حصیلی یاو برده اتاک چیل نشتهم رو ارت غرصهولی ات, ...ادامه مطلب
(عاقب امر) گیرم که به صد ریا، تو دردانه شویواندر پس پرده در، بت خانه شویاز عاقبت امر، وچون سوالت پرسندآنجاست که لاجرم، فرومایه شویشاعر: اسماعیل سالاری, ...ادامه مطلب
(شعر اَللّه آباد)فلک ناز و فلک ناز و فلک ناز که عید اومد عزیزون رو کنین بازامید دارم وصالی خوش ببینینکه جفت پاتون همیشه باشه رو گازهوا هم ابری و , ...ادامه مطلب
گوشی چقدر زنگ زد و بر نداشتم اهل فریب بودی و باور نداشتم دیدی که سخت می گذرد روزگار من دیدی که جز هوای تو در سر نداشتم من گیج گیج بودم و جز چند قطره اشک چیزی در آن دقایق آخر نداشتم در من سک, ...ادامه مطلب
(بارشت)به سمت قبله بد اُستونی تُوارِنهمه آماده باشو پا هم در فرارنخدا گو که به آسونی به رد شهحمیدک منتظر عیش بیقرارنشاعر: اسماعیل سالاری (es.s), ...ادامه مطلب
آتش بر این دل میشودخود کرده تدبیرنی شودتا پای جان آرد وسطاین حقه تصمیمش شودشاعر:اسماعیل سالاری (es.s), ...ادامه مطلب
شعر طنز(گِرونی) زنِ بامَرد دِگِه، کَلَّش پَدوفته اَخا چیزی بگو، وی شویِ خُفتهکه تا بیدار اَبو، رویی بُماله چِشونی سَی کَنه، وَر آ دلالهگُراسکِ بو سَهارَک، صبح ناشتا خونَش میسی، چِقَد خوتِه نَبو پااَگو, ...ادامه مطلب
(حلوایِ بهار)اَگوفشون که شٌلک سُمسیل بهارنحالا که خوردنی وقتِ نهارنبُخوه ای عمق دل و بی خیال غمبزن گیرک پیرزالی پشت سر همشاعر :اسماعیل سالاری(es.s)تاریخ: 1397/12/7, ...ادامه مطلب
شعر (ساز ناکوک)سرم درون گریبان منِ بی خبرنشستم و بشنیدم آوای مرغ سحر که صبح تا غروب نشد برای تو یار یار برای خود چو کرده هزار فکر بار بارقسم به زلف چو رنگینِ مینای اشمنم که گرفتار شده بر موج واهی اش, ...ادامه مطلب
(مُشوَّش)من آن شهرِ پرآشوبم که دنیا خاطره داردهمه گوینددردت چیست زبانم اَلکنه دارداگر گفتم و پس اُفتند نیازی نیست بر جُستنکه رسم روزگار این است گَهی خُفتن گَهی رَستنبرو ای دوست تنها باش، از این اوارها, ...ادامه مطلب
(دِلمِه دِلَک)خسته بودوم مو ای یه بازی یارکه یا دَت اَکَنِه چَر اَدَهه سازیه وارمو اَگوم نامرا بزن مو هم همپا بخونومآ اگو ناموا بَره مو اَوام تنها بومونومچه بُگوم دنیا همینن مو اَرم سونِ گله تا که همر, ...ادامه مطلب